به قدیسانت بگو برایم دعا کنند

به تو تکیه می کنم به تو که در آسمانهایی
و میدانم شبه مرگ همیشه مرا تعقیب میکند
چه آهسته و چه مرموز
به تو تکیه میکنم/آری
میدانم هستی قلبم میگوید
من
هر شب
در شبستان آسمان/با دستهای نگاهم
دعا می کنم
و تو آیاصدای نگاههایم را میشنوی؟
صدای قلبم را
که چه آهسته در زندگی فانی می تپد
چه میشد اگر از روز اول میگفتی چه میشود
درشبستان نگاهم فقط تویی که در آسمانهایی   
...!
به قدیسانت بگو برایم دعا کنند
اینجا فقط تاریکی است
...........